مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت
مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت در 26 صفحه ورد قابل ویرایش |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
مقاله آشنایی با همسران و مادران اهل بیت در 26 صفحه ورد قابل ویرایش
عنوان صفحه
مقدمه .................................................................................................................... 3
خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) .......................................................................... 4
حضرت فاطمه زهرا(س) ...................................................................................... 7
سیره حضرت فاطمه (س)..................................................................................... 8
حضرت زینب علیهاالسلام..................................................................................... 12
سیرهی حضرت زینب(س) ................................................................................... 15
امکلثوم ................................................................................................................. 17
زندگانی مادارن چهارده معصوم(ع)..................................................................... 18
نتیجه گیری............................................................................................................ 24
منابع و مأخذ......................................................................................................... 26
«مقدمه»
زن
در لغت به معنی، نقیض مرد، مادینه ی انسان، همسر مرد است. اما شخصیت این
مخلوق الهی در تمامی اعصار، قرون و زمانه متفاوت، و تعابیر و معانی خاصی
داشته است.
اعراب مشرک و متعصب، دختران را موجودی شوم پنداشته و آن را مایه ننگ و عار میدانستند و آنان را زنده به گور میساختند.
پروردگار
جهانیان، زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و او را به خلاقیت
خود مربی و پرورش دهنده ی افراد جامعه انسانی قرار داد. در اسلام، زنان
همانند مردان در مسائل اجتماعی، سیاسی، پایگاه و جایگاهی مناسب دارند. آنان
چون مردان با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمودند و علیرغم سلب تکلیف آنان در
جهاد، همگام با آزادمردان لباس رزم بر تن کرده و در جبهههای نبرد با کفار
حضور داشتند. اممسطح از زنانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود، و خدیجه
اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و تمامی ثروتش را برای ترویج اسلام
ایثار کرد وسمیه اولین زنی بود که در راه بقای اسلام به شهادت رسید. حماسه
شیر زنانی چون حضرت زینب علیهاالسلام، امکلثوم و اموهب در واقعهی کربلا
نمونهای برجسته از حضور زنان در صحنههای نبرد حق علیه باطل میباشد.
در
قرآن سورهای به نام «نساء» و آیاتی دربارهی حقوق و فضیلت زنان آمده و از
تعدادی زنان بزرگ چون، همسران آدم، ابراهیم و مادران موسی و عیسی
علیهمالسلام به نیکی یاد کرده است. که این خود نشانگر اهمیت اسلام به این
ودیعه الهی میباشد.
زنان صدر اسلام فرهنگ پاک زیستن، عالم زیستن،
مجاهد زیستن، مطیع الیالله بودن، در ولایت ذوب گشتن، همسر و مادر نمونه
شدن، را در جامعه بانوان ترویج دادهاند تا تمام زنان عالم از الگوهای
رفتاری آنها در زندگانی فردی و اجتماعی خود بهره جویند.
خدیجه (مادر حضرت فاطمه (ع))
نام
پدر حضرت خدیجه خویلد بن اسد بی عبدالغری بن قصی بن کلاب، از تیرهای
معروف و از قهرمان قریش بود. خویلد در دورهی جاهلیت مهتر طائفهی خود بود.
خدیجه
پیش از ظهور اسلام از زنان برجستهی قریش به شمار رفته است. تا آنجا که او
را طاهره و سیدهی زنان قریش میخواندند. او در سال 68 قبل از هجرت به
دنیا آمد. پیش از آنکه به عقد رسول اکرم (ص) درآید نخست زن ابوهاله هند بن
نباش بن زراره و پس از آن زن عتیق بن عائد از نبی مخزوم گردید. وی از
ابوهاله صاحب دو پرواز عتیق صاحب دختری گردید. اینان برادر و خواهر مادری
فاطمه (ع)اند.
پس از این دو ازدواج، با آنکه زنی زیبا و مالدار بود و
خواهان فراوان داشت، شوی نپذیرفت و با مالی که داشت به بازرگانی پرداخت.
تا آنگاه که ابوطالب از برادرزادهی خود خواست او هم مانند دیگر
خویشاوندانش عامل خدیجه گردد، و از سوی او به تجارت شام رود و چنین شد. پس
از این سفر تجارتی بود که به زناشویی با محمد (ص) مایل گردید، خدیجه به
هنگام ازدواج با محمد (ص) 40 سال داشت در حالی که حضرت محمد (ص) 25 سال پیش
نداشت. جز ابراهیم که از کنیزکی آزاد شده به نام ماریه قبطیه متولد شد،
قاسم و عبدالله همگی از خدیجه (ع)اند. قاسم در دو سالگی پیش از بعثت و
عبدالله در مکه پیش از هجرت وفات یافتند. اما دختران به مدینه هجرت کردند و
همگی پیش از فاطمه(ع) زندگی را به درود گفتند. خدیجه نخستین زنی بود که به
پیغمبر ایمان آورد. هنگامی که پیغمبر دعوت خود را آشکار کرد و ثروتمندان
مکه روی درروی او ایستادند، و به آزار پیروان او و خود وی نیز برخاستند،
ابوطالب برادرزاده خود را از گزند این دشمنان سرسخت حفظ میکرد، اما خدیجه
نیز برای او پشتیبانی بود که درون خانه بدو آرامش و دلگرمی میبخشید و برای
همین خوی انسانی و خصلت مسلمانی بود که رسول خدا پیوسته یاد او را گرامی
می داشت. او در سختترین شرایط دوران رسالت پیامبر اسلام (ص) لحظهای از
حمایت و پشتیبانی حضرت محمد (ص) کوتاهی نکرد و سرانجام در شعب ابوطالب
هنگامی که همهی مسلمانان در محاصره اقتصادی بودند، خدیجه (ع) به دیدار حق
شتافت و پیامبر یکی از حامیان دلسوز خود را از دست داد.
هنگامی که
خدیجه با رسول خدا (ص) ازدواج کرد، زنان مکه از وی کنارهگیری کرده و رفتو
آمد خود را با او قطع کردند، خدیجه از این جهت غمگین شد تا چون به فاطمه
حامله شد. این نوزاد در شکم با خدیجه سخن میگفت، خدیجه را دلداری میداد و
خدیجه این مطلب را از رسول خدا (ص) پنهان میکرد، تا روزی که حضرت وارد
خانه شد و شنید که خدیجه با کسی سخن میگوید، پرسید: «ای خدیجه با که سخن
میگفتی؟»
پاسخ داد: این جنینی که در شکم من است با من سخن میگوید و
همدم من است. چندی از این ماجرا گذشت تا هنگام وضع حمل فاطمه شد. خدیجه
کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانهی او آیند و
هنگام ولادت فاطمه او را کمک کنند. ولی زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو
به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابیطالب که ثروت نداشت ازدواج کردی، ما نیز
به کمک تو نخواهیم آمد. خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه
به سر میبرد که به ناگاه چهارزن گندمگون و بلند قامت را که همچون زنان
بنیهاشم بودند مشاهده کرد که بر وی وارد شدند. خدیجه از دیدن آنها نگران
شد اما یکی از آن چهارزن به سخن آمد و گفت: «ای خدیجه! نترس و محزون مباش
که پرودگار تو ما را فرستاد و ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم، و این
یکی آسیه همسر فرعون است که همدم تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگر دختر
عمران و چهارمی کلثم دختر موسی بنعمران است خدای تعالی ما را فرستاد تا در
امر وضع حمل تو را کمک کنیم. و آن گاه کمک کردند و فاطمه به دنیا آمد.
حضرت
فاطمه (ع) در دامان پدری چون پیامبر اکرم (ص) و مادری زاهد و فداکار چون
حضرت خدیجه (ع) پرورش یافت. وی در علم و فقاهت، زهد و عبادت، ایثار و
شهامت، حیاو عفت، فصاحت و بلاغت و صبر و بردباری، یگانهی اعصار و قرون
شد.
ب- شجاعت و شهامت
از امتیازات و ویژگیهای دیگری که زینب
کبری دارد شجاعت است. شجاعتی علی گونه که در عاشورا بسیار مورد نیاز بود.
اگر ذرهای ترس و وحشت از حکومت طاغوتی و جبار یزید در دل ایشان بود.
هیچگاه ایراد کند و او را مفتضح نماید. او با جباران و ظالمین مقابله
میکرد در حالی که آنان در اوج عظمت و اقتدارشان بودند، ولی زینب، تنها،
غریب، بیکس و در حالت اسارت و مظلومیت بود نه یاری داشت و نه معینی.
ج- فصاحت و بلاغت حضرت زینب (س)
دیگر
از ویژگیهای زینب که به او موقعیت مخصوص میداد، فصاحت و بلاغت بود. زینب
همچون پدر بزرگوارش زیبا سخن میگفت، آن چنان زیبا و با منطقی قوی و
استوار که فرصت هر نوع خدشه و اظهارنظر را از دیگران میگرفت.
مسلماً
در کوفه و شام، شمشیر و سنان به کار نمیآمد، شمشیر و سنان، به مقدار نیاز
در کربلا و عاشورا به کار گرفته شده بود، در آنجا سخن گفتن لازم بود و
منطقی پولادین.
زینب این سلاح را دارا بود. شیوهی سخن گفتن را به
خوبی از پدر آموخته بود. میدانست در کوفه چگونه باید سخن بگوید و در شام
چطور. با نگاهی به خطبههای ایشان فصاحت و بلاغت آن برای ما نمایان میشود.
میبینیم که جملات فصیح، در خور فهم مخاطبین و بنا به مقتضای حال و مقام
ادا شده است. حضرت زینب (س) در کوفه به یک نحوه سخن رانده و در شام، در
مجلس یزید به گونهای در خور آن مجلس.
د- تربیت حضرت زینب(س)
اساس
و منشاء همهی فضایل در تربیت صحیح و درست نهفته است، اما قبل از هر چیز،
مربی و کسی که امر تربیت اطفال را عهدهدار گردیده اهمیت دارد. اولین چیزی
که در تربیت مورد نیاز است این است که مربی خودش باید فوری کامل و عامل
باشد تا بتواند از عهده این امر مهم و خطیر برآید. این خود امتیازی است که
حضرت زینب(س) از مربیان و معلمانی برخوردار بوده است که جزیرهالعرب، بلکه
پهندشت کره خاکی در طول تاریخ به خود ندیده و نمیبیند. اولین معلم و مربی
او وجود مقدس رسولخدا (ص) بود.
ه- سخاوت در خردسالی
روزی امام
علی (ع) میهمانی همراه خود به منزل آورده بود. آن گاه به فاطمه (ع) فرمود:
«در خانه چه داری؟» عرض کرد: «تنها قرصی نان است که آن را برای دخترم زینب
گذاردهام» زینب (س) اگر چه آن زمان چهار ساله بود وقتی این سخن را شنید
گفت: «مادر جان نان را برای مهمان ببرید»
امکلثوم
امکلثوم صغری
دومین دختر امیرالمومنین علیهالسلام از فاطمه است. امکلثوم پس از سال
هشتم هجری متولد شد و سال هفدهم به عمر بن الخطاب شوهر کرد و چون عمر کشته
شد نخست عون و پس از مرگ او برادرش محمدبنجعفر بن ابیطالب او را به زنی
گرفت. بیشتر تذکره نویسان نوشته اند امکلثون پس از مرگ و یا کشته شدن محمد
شوهری اختیار نکرد. اما ابنخرم نویسد: عبدالله بن جعفر بنابی طالب پس از
طلاق زینب (ع) او با به زنی گرفت.
ام کلثوم از عمر دارای پسری بنام
زید بوده است. ام کلثوم در بازار کوفه مردمان را اشارت کرد با خاموش شدند و
سپس خطبه ای با چنان بلاغت خواند که گوئی علی بن ابیطالب است. زید و
مادرش امکلثوم هر دو در یک روز مردند و عبدالله بن عمر بر آن دو نماز
خواند. مرگ ام کلثوم پس از بازگشت او از کوفه بمدینه و بین سالهای چهل ودو
تا پنجاه و شش است.